نویسندگانی که در دامان دارالفنون پرورش یافتند
فارغالتحصیلان دارالفنون همواره از تاثیرگذارترین افراد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بودند. این افراد تالیفات ارزشمندی را در حوزههای گوناگون از خود به یادگار گذاشتند که جایگاه آنها در رشد و تعالی دانش و فرهنگ این مرز و بوم انکارناشدنی است. در این گزارش تنها به معرفی تعداد اندکی از این بزرگمردان میپردازیم.
محمدحسنخان صنیعالدوله معروف به اعتمادالسلطنه از نخستین فارغالتحصیلان این مدرسه بود. وی آثار بسیاری را تالیف کرد که از جمله آنها میتوان به «روزنامه خاطرات»، «مرآت البلدان»، «تاریخ منتظم ناصری»، «تاریخ 42 ساله سلطنت»، «تاریخ سلماس»، «تاریخ سوادکوه»، «تاریخ مرو»، «تاریخ اشکانیان» و «شرح احوال صدراعظمهای قاجار» اشاره کرد.
عباس اقبالآشتیانی، تاریخنگار ایرانی آثار بسیاری در زمینه تالیف و ترجمه دارد و تصحیح متون کهن متعددی از وی به یادگار مانده است. «تاریخ اکتشافات جغرافیایی و تاریخ علم جغرافیا»، «تاریخ ایران بعد از اسلام»، «شرح حال عبدالله بنمقفع»، «میرزا تقیخان امیرکبیر»، «تاریخ جواهر در ایران» و «تاریخ مغول» مهمترین تالیفات وی بهشمار میروند. اقبال در تصحیح متنهای قدیمی و ترجمه آثار اروپاییان دستی توانا داشت. «مجمعالتواریخ»، «شاهنامه»، «سیاستنامه»، «تاریخ طبرستان» و ترجمه «سه سال در دربار ایران (خاطرات دکتر فووریه)»، «ماموریت ژنرال گاردن در ایران» و «محاسن اصفهان» تالیف حسین بن ابیرضا آوی عناوین برخی کتابهایی است که اقبال تصحیح و ترجمه کرد.
از دیگر دانشآموختگان دارالفنون عبدالرزاق بغایری، استاد ریاضی و مهندسی، از شاگردان نجمالدوله بود. «اصول علم جغرافیا» و «معرفهالقبله» و «ما مهندس داریم» از تالیفات وی بهشمار میروند.
عیسیخان صدیق از دیگر بنیانگذاران دانشگاه تهران، دستیار پروفسور براون در تدریس فارسی دانشگاه کمبریج و نویسنده کتابهایی چون «تاریخ فرهنگ ایران»، «حقوق بینالملل»، «تاریخ فرهنگ اروپا از آغاز تا عصر حاضر» است که در دارالفنون درس خوانده و جهانگیر میرزا شیرازی مشهور به صوراسرافیل از شهدای مشروطه و موسس روزنامه صوراسرافیل از بزرگان تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود و از دیگر افراد سرشناسی است که در دارالفنون تحصیل کرده است.
اما یکی از سرشناسترین دانشآموختگان دارالفنون محمدعلی فروغی ملقب به ذکاءالملک، ادیب، سیاستمدار، روزنامهنگار و پزشک ایرانی بود که خدمات بسیار وی در راه تعالی جامعه و مردم ایران انکارناپذیر است. از تالیفات برجسته این شخصیت ایرانی میتوان از «تاریخ ایران قدیم»، «تاریخ ساسانیان»، «تاریخ اسکندر کبیر» و «تاریخ مختصر دولت قدیم روم»، ترجمه «تاریخ ملل قدیمه مشرق» ، «تصحیح کلیات سعدی»، «رباعیات خیام»، «خلاصه شاهنامه» و «زبده دیوان حافظ» نام برد.
محمد معین، استاد زبان فارسی و پدیدآورنده فرهنگ معین و صاحب تالیفاتی چون «شاهان کیانی و هخامنشی در آثار الباقیه»، «ارداویرافنامه»، «روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات فارسی»، «مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات فارسی»، «یوشت فریان و مرزباننامه» و «حافظ شیرین سخن»، صادق هدایت، نویسنده شهیر ایرانی با آثاری چون «سه قطره خون»، «بوف کور»، «سگ ولگرد» و «فوایدگیاهخواری»، ولیالله نصر، رئیس مدرسه علوم سیاسی و سیاستمدار و نویسنده «جغرافیاى اقتصادى عالم»، «جغرافیاى طبیعى و سیاسى كامل ایران» و «حیوانشناسى» و عبدالعظیم قریب، ادیب و بنیانگذار تدوین دستور زبان فارسی نوین و مولف «قواعد فارسی در صرف و نحو»، «منتخب کلیله و دمنه»، «تصحیح و تشحیه بوستان سعدی»، «بدیع» و «بدایه الادب» از دیگر دانشآموختگان دارالفنون بودند.
فریدون آدمیت از تاریخنگاران و روشنفکران مشروطه و پدیدآورنده آثاری چون «امیرکبیر و ایران»، «جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل»، «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران»، «اندیشههای طالبوف تبریزی»، «ایدئولوژی نهضت مشروطیت» و «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت» از دیگر دانشآموختگان سرشناس دارالفنون بهشمار میآید.
مجتبی مینوی دیگر ادیب، تاریخنگار و نویسندهای است که از این مدرسه دانش آموخت. تصحیح و ترجمههای ارزشمندی از وی به یادگار مانده که میتوان به ترجمه «کشف دو لوح تاریخی همدان»، «کشف الواح تاریحی بنای تخت جمشید»، «وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان» و تصحیح «اخلاق ناصری»، «سیرت جلالالدین منکبرنی»، «کلیله و دمنه»، «نوروزنامه»، «نامه تنسر» و تالیف «آزادی و آزادفکری» و «فردوسی و شعر او» اشاره کرد.
قاسم غنی، پزشک و ادیب و صاحب آثاری چون «رساله ابنسینا»، «تاریخ تصوف در ایران»، «معرفهالنفس»، «بحث در آثار و افکار حافظ» و ترجمههایی مانند «تائیس»، «بریانپزی ملکه سبا» و تالیف مجموعه 13 جلدی «یادداشتها» و محمد قریب، نخستین پزشک طب اطفال ایران، بنیانگذار طب نوین اطفال در ایران و مصطفی چمران، فعال برجسته سیاسی ـ نظامی ایرانی و بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم در جنگ ایران و عراق همگی از نامدارترین مردان ایراناند که در این مدرسه به تحصیل پرداختند.
کتابخانهای از جنس دارالفنون
یکی از بخشهای بااهمیت دارالفنون کتابخانه آن است. مخبرالدوله، نخستین مسئول این کتابخانه گزارش میدهد که این کتابخانه در آغاز دارای تعداد بسیار محدودی کتاب بود. به مرور زمان با اضافه شدن کتابهای نوشته شده توسط استادان و دانشجویان دارالفنون و همچنین کتابهای تاریخ اروپایی کتابخانه بزرگتر و پربارتر شد. اهدای کتاب به کتابخانه نیز در رشد کتابخانه مؤثر بود، برای مثال اعتضادالسلطنه در سال ۱۲۴۲ کتابخانه شخصی خود را که شامل کتابهایی به زبانهای فارسی و اروپایی بود به دارالفنون اهدا کرد. در دهه ۱۳۱۰ که کتابخانه ملی ایران تاسیس شد، گنجینه دارالفنون به کتابخانه ملی منتقل شد. «کتابخانه مبارکه دارالفنون»، «کتابخانه معارف»، «کتابخانه معارف عمومی» و «کتابخانه معارف غنی» نامهایی است که از زمان تاسیس کتابخانه مبارکه دارالفنون تا سال ۱۳۵۷، بر آن گذاشته شده است.
در کنار کتابخانه دارالفنون چاپخانه چاپ سنگی دارالفنون یا «دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون طهران» نیز از بخشهای مهم این مدرسه بهشمار میرفت. تشکیلات این چاپخانه برای چاپ کتابهای درسی مجهز شده بود. این چاپخانه از سال تاسیس در ۱۲۶۸ ق تا حدود سال ۱۳۰۰ حدود ۳۰ تا ۴۰ جلد کتاب درسی را چاپ و صحافی و انتشار داد.
دارالفنون و نهضت ترجمه
تاسیس مدرسه دارالفنون با پدیده دیگری در ایران به نام «نهضت ترجمه» مقارن بود. از آنجا که معلمان این مدرسه در آغاز همگی خارجی بودند، نیاز به ترجمه جزوهها و تالیفات آنها به فارسی احساس میشد و در نتیجه آن تعدادی از دانشآموختگان این مدرسه شروع به ترجمه این آثار کردند. نخست مترجم به صورت حضوری در کلاسهای درس حضور مییافت و درس معلمان را به شاگردان میفهماند. در مرحله بعد به صورت کتاب، چراکه نخستین تالیفات معلمان دارالفنون به زبانی غیر از زبان فارسی بود، از اینرو، در آغاز مترجمان ترجمه مطالب معلمان در کلاس درس و نوشتههای آنان را به فارسی برگرداندند. پرکارترین معلم مدرسه در مقام تالیف نخست کرشیش نمساوی بود و بعد دکتر پولاک و سوم الکساندر بوهلر. پرکارترین مترجم در مدرسه میرزا زکی مازندرانی است که وی افزون بر ترجمه کتابهای دروس دارالفنون مترجم کتابهایی تاریخی چون «تاریخ امپراتوری عثمانی» اثر هامر پورگشتال نیز بود. مترجم پرکار بعدی دارالفنون محمد حسینخان قاجار بود که آثار پولاک را ترجمه میکرد.
نسخه خطی ارزشمندی به قلم موسی خان مرآتالممالک، از رجال فرهیخته دوره قاجار در مجموعه کاخ موزه گلستان نگهداری میشود که در آن فهرست مترجمان و آثارشان به تفکیک رشته ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
در این نسخه میخوانیم: «یوسف علیخان هندی، در اطاق زبان انگلیسی به ترجمه و تدریس مشغول است. کاظمخان سرهنگ، مترجم پیادهنظام و خلیفه اطاق پیاده، درسهای مسیو وت معلم را ترجمه مینماید. میرزا رضاخان سرهنگ، مترجم علم توپحانه مدرسه، درس مسیو فلمر معلم را ترجمه مینماید. حاجیخان طبیب قاجار، از تربیتیافتگان و درسهای طب را ترجمه میکند، ولی بیمواجب است. باید به او مرحمتی بشود که خدمات خود را بتواند صحیحا انجام بدهد. میرزا حسینخان از شاگردان طب مدرسه است. زبان روسی را هم خوب میداند. این اوقات مترجم و هم دست دکتر راتولد است و اغلب معالجات را هم در خانه راتولد و مریضخانه و غیره به او رجوع میکنند. خوب از عهده برمیآید و شایسته بذل مرحمتی هم هست.»
نخستین کتابهای ترجمه شده پزشکی در دارالفنون نیز به آثار دکتر ادوارد یاکوب پولاک، پزشک مخصوص ناصرالدینشاه اختصاص دارد. کتاب «تشریح» پولاک نخستین اثر پزشکی اروپایی است که توسط میرزامحمدحسینخان قاجار به فارسی ترجمه شد. «جراحی» دیگر اثر پولاک را نیز همین فرد ترجمه کرد. «قواعد الامراض» یا «کلیات طب» اثر شلیمر فلمنگی، «امراض عصبانی» اثر کربزول فرانسوی از دیگر تالیفات پزشکی بودند که علی بن زینالعابدین همدانی آنها را ترجمه کرد.
اولینها در دارالفنون
دارالفنون در بسیاری موارد، عنوان نخستینها را در خود جای داده است. از جمله اولین عکاسخانه، چاپخانه (چاپ سنگی) و اولین زورخانه، جایی که پهلوان تختی نیز در آن تمرین میکرده است. همچنین اولین کتابهای پزشکی متعلق به پولاک در این مدرسه نوشته شده است. نخستین تئاتر نیز توسط معلمان خارجی این مدرسه بهعنوان بازیگر اجرا شد. اشیای باارزش بسیاری نیز در این مدرسه وجود دارد که نیازمند حفظ و نگهداری بیشتر است، از جمله قدیمیترین عکس امیرکبیر که حدود 60 سال پیش مرمت شده است.
دارالفنون، مدرسهای است که بزرگمردانی چون کمالالملک، بدیعالزمان فروزانفر، پروفسور حسابی و دکتر مصطفی چمران را در دامان خود پرورش داده و از زمان تاسیس تا کنون تغییر کاربریهایی را تجربه کرده است و مسئولان سازمان میراث فرهنگی و آموزش و پرورش هر شب خواب تازهای برای آن میبینند، یک روز راهاندازی موزه «تاریخ تعلیم و تربیت» و روز دیگر تشکیل «خانه نخبگان». دارالفنون اما این روزها بیش از هر چیز نیاز به دیده شدن دارد. آن هم نه تنها از سوی مسئولان بلکه از جانب مردم تا داستانهای ناگفته خود را از مردان نامداری که سالها بر آن گام نهادند، بازگو کند. تا روایت کند داستان روزگاران دور ایران را، روزگاری که شایستهترین افراد گام در آن گذاشتند تا به تحصیل و فراگیری دانش بپردازند و نام ایران، این سرزمین کهن را پرآوازه کنند. دارالفنون سالهاست که سکوت اختیار کرده است.
موضوعات مرتبط: <-CategoryName- ><-CategoryName- >
برچسبها: